جنبش سقاخانه برآیند همین فضای دوقطبی دهه‌های 40 و 50 ایران بوده که بخشی از جامعه هنری صرفا رویکرد آکادمیک به شیوه اروپایی را مدنظر داشته و بخش دیگر بازگشت و رجوع به هنرهای سنتی را پی می‌گرفت.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- نمایشگاه «سقاخانه: یک جنبش ملی» با بیش از 30 اثر مطرح از جنبش سقاخانه، در فرهنگستان هنر درحال برگزاری است. در این نمایشگاه آثار کمتر دیده شده از هنرمندانی همچون حسین زنده‌رودی، صادق تبریزی، ناصر اویسی،‌ مسعود عربشاهی،‌ جعفر روح بخش و همچنین زنده یادان فرامرز پیل آرام، ضیاء الدین امامی و منصورقندریز در معرض دید علاقمندان قرار دارد.

 مکتب «سقاخانه» هنوز نفس می‌کشد

برگزاری نمایشگاهی از آثار جنبش سقاخانه بعد از گذشت نزدیک به 5 دهه از پیدایش و اوج گیری این مکتب هنری نشان می‌دهد که هنوز این جنبش هنری می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. اما پرسش‌های زیادی هم در خصوص این جریان مطرح هنر معاصر کشور هست که نیازمند پاسخگویی از سوی کارشناسان است. سوال‌هایی از این جمله که سقاخانه را باید یک جنبش هنری به حساب آورد یا یک مکتب؟ باید یک جریان هنری دانست که مبانی و قواعدش را عده‌ای خاص از هنرمندان نوشتند یا پدیده‌ای است که تحت تأثیر تفکر حاکم بر مقطعی خاص از تاریخ ظهور و بروز پیدا کرد؟ هر چه هست جنبش سقاخانه با تمام فراز و فرودها اکنون پس از گذشت بیش از سه دهه از حیاتش هنوز به عنوان یکی از معدود جریان‌های هنری تاریخ معاصر ایران شمرده می‌شود. از جنبش سقاخانه در طول این سه دهه، این جا و آن جا و در گپ و گفت‌های جامعه هنری بسیار یاد شده، اما با وجود موضوعیت پردامنه و البته بحث برانگیزش کمتر مطلبی درباره‌اش نوشته یا منتشر شده. مسئله‌ای که موجب شده تا ضرورت بازخوانی و پرداختن به مختصات ریز و درشت‌اش هر روز بیشتر و بیشتر احساس شود. به خصوص که بخش بزرگی از جامعه هنری ایران معتقد است دستاوردها و تأثیرات این جریان را هنوز و حتی در تازه‌ترین آثار هنرهای تجسمی ایران شناسایی کرد و دید.

مکتب «سقاخانه» هنوز نفس می‌کشد 

رویکرد آکادمیک یا بازکشت به سنت‌ها؟

مهدی حسینی نقاش و مدرس هنرهای تجسمی مهم‌ترین نکته وجه بررسی این جنبش را در بازخوانی بستر تاریخی آن می‌داند و عنوان می‌کند: ابتدا باید ببینیم که در دهه چهل اصلا چرا این اتفاق افتاد. یکی به خاطر این است که در دوره پهلوی اول و بعد از این که کمال الملک قهر کرد و به نیشابور رفت و دیگر با پهلوی اول همکاری نکرد، مدرسه‌ای تأسیس شد به اسم مدرسه صنایع قدیمه، خب می‌دانید نگاه کمال الملک یک نگاه صرفا اروپایی و آکادمیک بود و این مدرسه آمد و تقریبا می شود گفت در مقابل آن نگاه صرفا اروپایی و آکادمیسم غربی ایستاد. به همین دلیل هم اسمش را گذاشتند. مدرسه صنایع قدیمه و حسین طاهرزاده بهزاد هم که نگارگر و طراح بود و همینطور در زمینه هندسه نقوش و گره‌ها و کاربندی‌ها و گچ‌بری‌ها فوق العاده متبحر بود و در عین حال مدیر بود، برای مدیریت مدرسه انتخاب شد. از دل این مدرسه تجویدی‌ها، زاویه، الطافی گل و مرغ ساز، مقیمی مینیاتوریست و استاد حسین و اسکندانی و یوسفی که تذهیب کار می‌کرد بیرون آمدند. حالا ببینید چه مغایرتی پیش می‌آید. از آن طرف در پهلوی اول و دوم رویکرد مدرن مطرح شد. همه چیزمان داشت مدرن می‌شد. شهرسازی‌مان داشت مدرسن می‌شد.

 

دانشگاه تهران را ساختند و به خاطر این که مدرن باشیم . کارخانجات بوجود آمد. اصلاحات ارازی شد و گمرک، بانک‌ها، راه‌ها و از این قبیل توسعه پیدا کردند. چطور است که در این دوره یک رویکرد مدرن وجود داشت ولی این مدرسه رویکرد قدیمی را دنبال می‌کرد؟ این‌ها یک تناقضی به وجود می‌آورد. همه این ها آدم‌های شاخص و محترمی بودند ولی هیچ کدام از این دو رویکرد به تنهایی این پاسخگویی نیاز جامعه نبود. در آن طرف هم دانشکده هنرهای زیبا بود. یعنی از یک طرف یک امر کاملا سنتی در پهلوی اول پیش می‌آید و از طرف دیگر در پهلوی دوم دانشکده هنرهای زیبا با سردمداری آندره گدار فرانسوی تأسیس می‌شود که برنامه دانشکده بوزار پاریس را پیش می‌برد. حسینی معتقد است جنبش سقاخانه برآیند همین فضای دوقطبی دهه‌های 40 و 50 ایران بوده که بخشی از جامعه هنری صرفا رویکرد آکادمیک به شیوه اروپایی را مدنظر داشته و بخش دیگر بازگشت و رجوع به هنرهای سنتی را پی می‌گرفت.

 مکتب «سقاخانه» هنوز نفس می‌کشد

او در این باره می‌گوید: حقیقت این است که هیچ کدام از این دو رویکرد به تنهایی پاسخگویی نیاز جامعه آن دوران نبود. نه آن رویکرد به سنت پاسخگو بود و نه این رویکرد صرفا اروپایی. در نتیجه در سال 1339 مدرسه‌ای به نام دانشکده هنرهای تزئینی به وجود می‌آید. این جا قرار می‌شود تلفیقی از این دو نوع نگاه دنبال شود و پاسخگوی این نیاز باشد. افرادی مثل کاظمی در رشته گرافیک، کیا در زمینه ادبیات، اکبر تجویدی و عیسی بهنام که عموما در اروپا تحصیل کرده بودند برنامه‌ریزان این مدرسه بودند. در نتیجه بعد از این که یکی دو سال از این اتفاق گذشت جنبش «سقاخانه» به وجود آمد که از یک طرف محصول سیاست‌گذاری اداره هنرهای زیبا بود و دیگر برنامه آموزشی بود که در این دانشکده نوشته شد.

 

این مدرس دانشگاه هنر عامل مهم دیگری را هم در به وجود آمدن این جنبش سهیم می‌داند و اظهار می کند: در این دوره خاص تاریخی یک بیداری و یک رویکرد به ارزش‌های خودی در جهان سوم در حال شکل گرفتن است. در این دوره ما «امه سه‌زر» را داریم که بازگشت به سرزمین مادری را می‌سراید. آل احمد عربزدگی را می‌نویسد، «قانون» را داریم که باز این رویکرد را در «دوزخیان روی زمین» دارد و ادوارد سعید که با اندکی تأخیر «اورینتالیسم» را می‌نویسد. مجموعه این عوامل کنار هم جمع می‌شود و این جنبش را به وجود می‌آورد. به هر حال این رویکرد به ارزش‌های خوبی وجود داشت و روح دوران این بود. این اتمسفر و این جو را هنرمندان که به هر حال شاخک‌های حساسی داشتند هم درک می‌کردند.

 مکتب «سقاخانه» هنوز نفس می‌کشد

اگر هر کدام از این عوامل نبود. شاید این جنبش اتفاق نمی‌افتاد و این که سقاخانه‌‌ای‌ها واقعا به درستی با تمام این‌ها مواجه شدند این جنبش را به یکی از اصیل‌ترین حرکت‌هایی که در فرهنگ تصویری خودمان داشته‌ایم تبدیل می‌کند. اگر چه قبل از این هم جلیل ضیاپور کاشانه آپادانا و خروس جنگی را راه انداخته بود، ولی کوتاه مدت بود و آن قدر فشار شدید بود که دو سه سال هم نتوانستند دوام بیاورند. ولی «سقاخانه» حداقل از سال 1341 که بی‌ینال را دریافت کردند تا زمان انقلاب اسلامی فعال بودند و کار می‌کردند. خب به هر حال انقلاب و بعد هشت سال جنگ را داشتیم. بعضی از این عزیزان فوت کردند و بعضی مهاجرت کردند یا دست از کار شستند و اگر مراجعتی کردند دیگر آن جریان را نداشتیم.

 مکتب «سقاخانه» هنوز نفس می‌کشد

سقاخانه هنوز زنده است

بهنام کامرانی نقاش و پژوهشگر هنرهای تجسمی جنبش سقاخانه را یکی از پالوده‌ترین وجوهی از هنر مدرن می‌داند که هنرمندان آن توانسته‌اند به یک جنبه درست از نگاه مدرنیسم همراه ترکیبی از سنت دست پیدا کنند. کامرانی در تشریح نقطه نظرش بیان می‌کند:‌ تقریبا قبل و بعد از این جریان کمتر داریم هنرمندانی که بتوانند به یک جنبه نسبتا ناب از فرمالیسم- این را در پرانتز می‌گویم به خاطر اینکه واقعا ناب نیست و ما هیچوقت نتوانستیم مثل هنر غرب در فرمالیسم ناب باشیم- و تلفیق این فرمالیسم با جنبه‌های سنتی برسند. در حقیقت خیلی از این هنرمندان در عین حال که دارند از سنت و عناصر مذهبی استفاده می‌کنند یک جوری دارند سنت زدایی هم می‌کنند. اهمین این جنبش به نظر من در تلفیق درست سنت و عناصر مدرن است آن هم به شکل فرمالیستی‌اش که یک مقدار مفقود است و شاید به همین دلیل است که سقاخانه اهمیت پیدا کرده برای این که اصولا ما دریافتمان نسبت به هنر انتزاعی و هنر فرمالیستی دریافت خیلی عمیقی نیست.

 

ما هنوز نمی‌توانیم آثار خیلی هندسی انتزاعی را به خانه‌هایمان بزنیم و از آن‌ها لذت ببریم. حتی پذیرشش برای خود هنرمندان هم سخت است. آن هنرمندانی هم که در جنبش‌های انتزاعی موفق شده‌اند بیشتر هنرمندانی هستند که یک جاهایی ارتباط با طبیعت یا ارتباط با عناصر آرکائیک و مذهبی یا سنتی را هنوز نگه داشته‌اند. برای همین جنبش سقاخانه خیلی این جا اهمیت پیدا می‌کند. استفاده از ماده در کار هنری که به نظر من یکی از شاخصه‌های هنر مدرن ایران است و ولع عجیبی که برای استفاده از موادی غیر از مواد نقاشی و کار با ماده در هنر مدرن ایران مثلا کار با کاهگل وجود دارد هم باعث می‌شود این هنرمندان از نقاشی فراتر بروند و به اصطلاح چیزهایی مثل کلاژ و استفاده از مهر را وارد نقاشی کنند که رفتارهای شاخص هنر مدرن است و نشان می‌دهد که این‌ها به شکل غریزی خیلی خوب توانسته‌اند از این روش استفاده بکنند. واقعیت این است که اکثر هنرمندان آن دوره بیشتر با یک شکل غریزی و در اثر یک هژمونی و یک روح حاکم بر دوران این گرایش را دنبال می‌کرده‌اند. در واقع حکومت هم به این معنا نیست که این جنبش یک جنبش حکومتی است.

 مکتب «سقاخانه» هنوز نفس می‌کشد

کامرانی همچنین معتقد است؛ با وجود این که هنوز این جریان زنده است و بین هنرمندان جوان‌تر به شکل‌های مختلف به خصوص در قالب گرایش به خط نقاشی یا کار با کالیگرافی خواهان دارد و دنبال می‌شود اما منابع چندانی برای آشنایی بیشتر با جنبش سقاخانه موجود نیست. او در این باره خاطرنشان می‌کند: متاسفانه از جنبش«سقاخانه» به جز معرفی ساده‌ای آن هم در بروشورها و کاتالوگ‌هایی اندک اطلاعات زیادی نداریم و هر دانشجو یا محققی هم که بخواهد در این زمینه کار کند منابع مکتوب زیادی در دسترس نیست. این در حالی است که «سقاخانه»‌ یکی از مهم‌ترین جنبش‌های مدرن ایران است. در حقیقت ما یک دریافت عام از سقاخانه‌ای‌ها داریم که در نمایشگاه‌ها ارائه یا چاپ شده‌اند در حالی که ما به منابع مفصل‌تر و جزئی‌تری نیاز داریم تا در بازخوانی این جنبش به نگاه‌های تحلیلی‌تر وارد شویم.

منبع: هنرمند

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس